آرتین

آرتین جان تا این لحظه 11 سال و 4 ماه و 12 روز سن دارد

آرتین و گردش روزهای جمعه

سلام  به همهی دوستای خوب نی نی پیجی.ممنونم که از وبلاگ پسرم دیدن میکنید و با نظراتتون ما رو خوشحال میکنید.اول اینکه روز پدر رو به همهی بابا ها تبریک میگم.مخصوصا همسر عزیزم بابای مهربون خودم و پدر شوهر عزیزم.حالا یه چند کلمه از شیرین کاری های آرتین:

کم کم داره تلاش میکنه که کلمات رو ادا کنه و اگه نتونه معادلش رو میگه و خیییییلی حرف میزنه قربونش برم بلبل خونمون شده کلمه هایی که آرتین میگه:

الا(منو صدا میزنه)

اداده(الهه باز هم من)

تبی(بابا مجتبی)

بیا(بیا)

نوخام(نمیخوام)دستش هم میبره بالا به علامت اینکه نمیخوام

ییا(یحیی عموی بزرگ آرتین)

ممد(محمد عموی کوچیک آرتین)

عدید(عزیز)

درا(زهرا عمه  آرتین)

عمهammma

آله(خاله)

ادیییییییی(علی)

نینین(نگین)

دپا(دمپایی)

تاب تاب

و خیلی کلمات دیگه

و یه عالمه شیرین کاری که اون قدر تنوعش زیاد شده که یادم نمیمونه.جدیدا دو تا اردک واست خریدیم که بیشتر از اینکه با اردک ها بازی کنی با آبی که واسشون میریزیم بازی میکنی.اونا هم دایم دنبال تو راه می افتن تو هم میگی اوه اوه یعنی نیاید

 

توی این عکس خودت بیل رو گرفتی و میخواستی به تقلید از نگین و محمد مهدی چاله بکنی

آرتین مشغول کندن چاله

اینجا برای اولین بار بردیمت پارک و سوار تاب شدی و تاب تاب میخوندی واسه خودت

اینجا مثلا حرف میزدی و میخواستی مثل بزرگ تر ها نظر بدی

توی این عکس از بس که شیطونی کردی و نمینشستی و دایم میخواستی بری توی آب دایی علی رضا لباست رو این شکلی کرد و تو رو گیر انداخته بود عزیزم انقدر بامزه میگفتی اوخ اوخ یعنی نجاتم بدید

توی این عکس خوابت می اومد ولی نمیخوابیدی تا اینکه تسلیم شدی و روی تاب خوابت برد

منتظر عکس های بعدی نفس ما باشید


تاریخ : 23 اردیبهشت 1393 - 02:31 | توسط : مامان الهه | بازدید : 4968 | موضوع : وبلاگ | 16 نظر

آرتین بعد از یک حمام گرم

مامانی اینجا انقدر بهت خندیدم که خودت هم خنده میکردی


تاریخ : 17 اردیبهشت 1393 - 08:27 | توسط : مامان الهه | بازدید : 5065 | موضوع : وبلاگ | 5 نظر