عزیز دلم هرچی بزرگتر میشی شیرین تر و بازیگوش تر میشی.خیلی ها!!!دیروز یعنی 16مرداد 92دیدم که لثه ی بالاییت یه دونه زده و گرد شده فکر کنم دوباره داری دندون در میاری وای خدا.با عجله با بابا تصمیم گرفتیم ببریمت آتلیه تا از دندون پایینی هات عکس بگیریم رفتیم, اما آتلیه بسته بود ولی امروز بردیمت و چند تا عکس واسه یادگاری ازت گرفتیم.چند شب پیش عزیز افطاری داشت رفتیم رستوران و واسه اولین بار واسه گل پسریمون سوپ سفارش دادیم.انقدر سعی کردم بای بای 
و دس دسی
و سر سری 
رو یاد بگیری انقدر بامزه این کارهارو انجام میدی.البته گاهی هم مارو ضایع میکنی واین کارها رو انجام نمیدی.صدات میزنم میگم آرتین کجایی مامان توام میگی ا من هم میام ببینم کجایی.تازه اگه یه چیز از دستت بگیریم یا اینکه کاری مطابق میلت انجام ندیم دعوامون میکنی میگی ا ا ا.واسه اینکه نری تو گل خونه ی عزیز اینا مبل گذاشتن جلوی گل خونه اما دیروز از یه گوشه خودتو رسونده بودی تا دم گل خونه و یکی از برگ گل ها رو کنده بودی و در حال خوردن بودی 
طبق معمول من تورو سپرده بودم دست بابا خوبه رسیدم مامانی برگو کامل کرده بودی توی دهنت و نمیتونستی قورتش بدی چشمات قرمز شده بود.راستی دیگه وقتی میخوایم ناهار بخوریم تورو میذاریم توی یه قابلمه تا نیای توی سفره .در ضمن امروز هم سالگرد عقد من و بابایی هستش.بابا هم امروز نرفته سر کار تا خانوادگی با هم خوش بگذرونیم.دوستون دارم چاقاله ها.بووووووووس.
کارهای جدید آرتین
-
مامان الهامجمعه 18 مرداد 1392 - 02:43
-
مامان مهیار کوچولوجمعه 18 مرداد 1392 - 02:44
-
مامان پارساجمعه 18 مرداد 1392 - 03:17
-
مامان کیانجمعه 18 مرداد 1392 - 06:41
-
maman maniجمعه 18 مرداد 1392 - 10:22
-
مامان بهنودجمعه 18 مرداد 1392 - 13:27
-
مامان فربدجمعه 18 مرداد 1392 - 18:48
-
هیلا(خاله هلیا)جمعه 18 مرداد 1392 - 22:51
-
فاطمهشنبه 19 مرداد 1392 - 06:22
-
مامان و بابای ایلیاشنبه 19 مرداد 1392 - 21:49
-
مامان ایدا نفسیکشنبه 20 مرداد 1392 - 08:21
-
مامان پارسایکشنبه 20 مرداد 1392 - 08:33
-
مامان ميسایکشنبه 20 مرداد 1392 - 10:39
-
مامان امیرمحمدیکشنبه 20 مرداد 1392 - 22:42
-
مامان ستايشجمعه 25 مرداد 1392 - 09:39
